روزها و هفتههایی هست که ملت، دستهجمعی حالش خوب نیست، حال کسی روبهراه نیست و چیز زیادی کمک نمیکند و آدم دلش میخواهد در و پنجرهٔ وجودش را به روی جهان ببندد و نمیتواند….
پنجرهی مهتابی را بستهامچرا که نمیخواهم زاریها را بشنوم.با این همه، از پس دیوارهای خاکسترهیچ به جز زاری نمیتوان شنید.فرشتهگانی که آواز بخوانند انگشت شمارندسگانی که بلایند انگشت شمارندهزار ساز در کف من میگنجد.اما زاری سگی سترگ استاما زاری فرشتهیی سترگ استزاری سازی سترگ است.زاری باد را به سر نیزه زخم میزندو به جز زاری هیچ نمیتوان شنید
عکس از فیلم استاکرفدریکو گارسیا لورکا ترجمه احمد شاملو وب دونی...
ما را در سایت وب دونی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : دانلودی web2ni بازدید : 217 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 0:35